من آدم خوبی نیستم. من میتوانم در موقعیت بحران ده روز تمام زندگی ام و خودم را رها کنم و شبانه روز به خانواده ام بپردازم، اما نمیتوانم بعد از بحران با جادو تبدیل به آدم دیگری شده باشم. آدم خوش اخلاق و صبوری که عاقل است و مقابل تکراری ترین حرفها و رفتارها، تکراری ترین حرفها و رفتارها را تحویل نمیدهد و با صبوری و لبخند و حرفهای آرام و رفتارهای بدیع و مناسب همه چیز را بهتر میکند. بچهها را جدا درک میکند و نوجوانها را جدا درک میکند و بزرگترها را جدا درک میکند و هرکسی را همان طوری که هست میپذیرد و دست از تلاش کردن برای تغییر چیزهای تغییرنکردنی برمیدارد و از برگزارنشدن چیزها در بهترین حالت خودشان عصبی نمیشود و واکنش نشان نمیدهد. از اینکه بچهای دستش را نشوید، یا بیش از اندازه سروصدا کند، یا بدود، یا ظرف غذایش را جمع نکند، یا هویجها و پیازها به درستی نگینی خرد نشوند، یا ظرفها بیش از حد شکسته باشند، یا مادرم تصمیم اشتباهی گرفته باشد، یا اینکه در نظرم هیچ چیزی به قدر کافی به درستی پیش نرود... روانشناسم ماهها پیش میگفت دچار والدگری افراطی شده ام.
با تو ...(محمد حسن جمشیدی) بازدید : 270
جمعه 17 مهر 1399 زمان : 2:36